تمامی مطالب دلنوشته های خودم میباشد
به درخواست دوستان عــــــــــزیز مجموعه ای از اس ام اس های عاشقانه را برای شما عزیزان گردآوری نموده ایم
چگونه در این چشم های زیبا جا داده ای این همه دروغ را؟!
ویژه D$D$D
یکی از لذتهایی که دیگه ندارم اینه که...
تو این هوای سرد... سرما خوردم...
لحظه به لحظه چِـــکم کنه..
حالمو بپرســـه..
صد تا دکتر پیشنهاد بده و وقتی خونسردی منو ببینه خودش وقت بگیره و به زور ببرتم...
هزار تا خوردنی مفید برام آماده کنه..
وقتی تب دارم...می خوابـــــم...
کنارم باشه و نگرانـــــ و بیــدار...
وقتی با کابوس از خواب می پرم...
به آغـوشش پنــاه ببرم ....
بگه آرومــــ بــــــاش ..مــــن اینجــــام...
لایـــــــــــــــک=صفــــــــــــــر
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺸﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻦ ، ﻧﻪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻦ ...
ﻓﻘﻂ
ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﯿﺴﺘﻦ ...
بقــــــــــــیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
اختصاصی
می خـــــواهم در آســـــــــــمان عشــــــــــق تو پــــــــــرواز کنم
می خـــــــــــواهم معشوقه دل تـــــــــو باشـــــــم
می خواهم با تو شب را روز و روز را شب کنم
می خواهــــــــــــم بمانم در انتظار روشنـــــای چشمـانت آنگاه
کــــــــــــــــه
خیـــــــــــــــــره به چشمان مــــــــن
می ســــــــــراید
شــــــــــعر ماندگــــــــــار
عــــــــــــــــشق را
اختصاصی
آســــمانـ را حسـ خواهمـ کرد زمانیکه
دستــــانمـ در دستان توست
اخــتصاصی
دوستت دارم بی بهانه
ای بهانه زندگی من
با من بمان با یک بهانه
یک بهانه عاشقانه
آنهم رنگ چشمان من
اخــتصاصی
مـــــــــــــــــــردم از بسـ که دیدمـ و دمـ نزدمـ
تا به کی اینهمه خیانت را به جانمـ بخرمـ
مهر سکوت بر دهانمـ را قلبمـ زده است
گویی هنوز خانه امنی است برای تو
اخــــــتصاصی
فـــــرقـ است بین خــــــــون گریه کردن
و
اشـــــــــک هـــــای معمـــــــــــــــــولی
بیا نظاره گـــــــــــــر باش
ذره ، ذره نابود می شوم
تو بخـــــند
اختصــــاصی
روزی در تاریکــی روزگـــارم منتظر روشنایی حضور کسی بودم
که با حضورش روشنایی چشمــــانم را اشک های
بلورینم چند بـــــرابـــر کرد...
اخــــتصاصی
بیــــا همــــدم یکدیگر باشیم
بیا همراه یکدیگـــر باشیم
بیا همــــــــقدم باشیم
بیا یکدل باشیم
اخــــتصاصی
میــــخواهمـ تکیه دهم بر باد شاید استوار تر از شانه های تو باشند
می خواهم پا بگـــذارم روی آبــ شایـــد محکم تــر از تو باشند
می خـواهم بنوشم جام زهـــر ، شاید شیــرین تر از تو باشد
می خواهم...! بی تو باشم شاید بهترین
با تو بودن باشــــد
اخـــتصاصی
می خــواهمـ همیشه برایتـ بهــترینـ ها را به ارمغان بیاورمـ
می خواهمـ همیشه برایتـ شـــادی ها را هـــدیه بیاورمـ
می خواهم همیشه برایتـ لبخندها را جاودان کنمـ
می خواهمــ همیشــه من برایت
بهتـرینـ ، شادترین و خندان
ترینــ باشم
اختصاصی
دوســـت دارمـ حتــی آن اشکــــ هایی را که تو بر چهره ام رانده ای
دوست دارم حتی آن بغض هایی را که بخاطرتو ترکیدند
دوست دارم حتی خنجر هایی از غم را که
بخاطر تو قلبم را هدف گرفتند
تمام تو را دوست دارم
غم ها و اخم ها و
اشک ها را
اختصاصی :
سلامـ بر تو ایـ بهترین یادگار روزگار تنهایی هایم
سلامـ بر تو ایـ بهترین نجوایـ امید دهنده امـ
با من بمانـ در تنهایی هایمـ
با من بمان که من
بی تو هیچمـ
اختصاصی
گاهی خیــــــــــــــــره می شوم به دوردست ها
دوردستــ هایـی که نامشـــان چشـــمان توستــ
آری ! چه زیباست آن دوردستــ ها
ای کاش در آنجا ابدیـ می شدمـ
روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد . شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سئوال ساده نمود و رفت . فردای آن روز ، شاعری مدیحه سرای دربار ، پای به محل درس گذارده تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد .
که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود . یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید : چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!
ابوریحان گفت : یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد.
شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد .
حکیم ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است .
ابوریحان بیرونی دانشمند آزاده ایی بود که هیچگاه کسب قدرت او را وسوسه ننمود و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد .
مدت هاســت احــساس ميکــنم کــر و لال شــدم . . !!
اين روزها صــداي احــساساتم رو فــقط صــفحه ي کيــــــــبوردم ميشــنود . . . !!!!!!!
اختصاصی
آغوشـ یــــار گرم ترین و امن ترین جای زمین است
آغوشــ یار خانه امنی است که سقفی مستحکم دارد
آغـــوشـــ یــــار شروعی بر پایان هرچه تلخی است
مهــــــــــــــربانی یکــــ بـــــــــرادر
اختصــاصی
بهــــــــــــــترینــ هـــا را بـــــــــــــرایت می خــــــواهم
ای مســـــــــافر ســـــــــــر راهـــی
نظــــــــــــــــــــــــرتون چیه ؟
عـــــــــــــــــــــــــــــــشق را باید گدایی کرد یا ساخــــــــــــــــت ؟
بــــــــــــــــیا دست در دست هم چشم ها را ببندیم شاید این طوفان
زندگی جدید ما باشد اگر دست هایمان جدا نباشد
بیا تا اعتماد کنیم به گرمای دستانمان آنگاه که
عقلمان فقط لبخند را تجویز می کند
بیا دل را بزنیم به دریا
چـــــــــــــــــــــگونه باید عاشقی را تعریف کرد ؟
می توان آنرا تفسیر کرد ؟
عاشقی نه عمر گل است ... نه فصل برگ ریزان پائیز
عاشقی تشنگی گل قرمز است در دستان معشوق
نمیگم عوض شدی تونه هنوزم مهربونی
حدسشومن زده بودم نمی خوای پیشم بمونی
روزایه اول این عشقو عشتیاقت تازه تر بود
حالا با صد التماسم دیگه پیشم نمیمونی
یک روزی خوندم یک جایی از عزیز بی وفایی
واسه دوامه یک عشق عاشقو باید برونی
Power By:
LoxBlog.Com |