مــــــــن و تــــــــــــــو

تمامی مطالب دلنوشته های خودم میباشد

اخــتصاصی

مـــــــــــــــــــردم از بسـ که دیدمـ و دمـ نزدمـ

تا به کی اینهمه خیانت را به جانمـ بخرمـ

مهر سکوت بر دهانمـ را قلبمـ زده است

گویی هنوز خانه امنی است برای تو

نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت 8:49 توسط پــــــــارسا| |

اخــــــتصاصی

فـــــرقـ است بین خــــــــون گریه کردن

و

اشـــــــــک هـــــای معمـــــــــــــــــولی

بیا نظاره گـــــــــــــر باش

ذره ، ذره نابود می شوم

تو بخـــــند

 

نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:عشق,مرگ,نابودی,شوق,گریه,خون,معشوق,ساعت 8:44 توسط پــــــــارسا| |

اختصــــاصی

روزی در تاریکــی روزگـــارم منتظر روشنایی حضور کسی بودم

که با حضورش روشنایی چشمــــانم را اشک های

بلورینم چند بـــــرابـــر کرد...

 

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:غم,غمگین,دلنوشته,یار,اشک,ساعت 17:2 توسط پــــــــارسا| |

اخــــتصاصی 

میــــخواهمـ تکیه دهم بر باد شاید استوار تر از شانه های تو باشند

می خواهم پا بگـــذارم روی آبــ شایـــد محکم تــر از تو باشند

می خـواهم بنوشم جام زهـــر ، شاید شیــرین تر از تو باشد

می خواهم...! بی تو باشم شاید بهترین

با تو بودن باشــــد

 

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:غم,باتو بودن,عشق,محبت,من,تو,ساعت 16:37 توسط پــــــــارسا| |


Power By: LoxBlog.Com